مسابقه طراحی آرامگاه شمس تبریزی
تبریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــز | خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوی | 1392
شمس تبریز تو را عشق شناسد نه خرد...
روش زندگی شمس تبریزی، در تضاد با مردمان عصر خود بود و مولانا دلباخته طریق سلوک عاشقانه او شد. شمس تبریزی تلاش میکرد مولانا را که به ظواهر دین آراسته بود از خود تهی کرده و درون او را غنا بخشد. پروژه آرامگاه شمس در شهر خوی برای ما بیش از یک پروژه معماری و در واقع ادای دینی به یکی از بزرگترین صوفیان تاریخ این سرزمین بود. حقیقتا بررسی زندگی شمس تبریزی بدون تاثیرات وی روی مولانا و مواجهه آن دو که مولد مکتب صوفیانه مولانا و آثار بعدی ایشان بود بی اثر خواهد بود. بنابراین طراحی پروژه دو هدف اصلی را دنبال میکرد. از طرفی پروژه میبایست به لحاظ بوطیقایی رنگ و بوی زندگی صوفیانه شمس و تلاقی مسیر زندگیاش با مولانا را برای مخاطب به نمایش گذارد. از طرف دیگر به لحاظ کالبدی پروژه میبایست ضمن تامین فضاهای عملکردی مورد نیاز با ایجاد یک فضای پویای شهری در خدمت تعاملات شهری باشد. فرآیند طراحی را از مهمترین بخش فضا یعنی فضای آرامگاهی آغاز کردیم. "پیدا و پنهان" بودن کلید واژه شخصیت شمس بود.در واقع شمس به لحاظ تاثیرات اجتماعی حقیقتی بود که واقعیتی به نام مولانا مظهر حضور و اندیشه او بود. از طرف دیگر به لحاظ نمود بصری مناره منسوب به شاه اسماعیل سالهای سال برای مردم خوی نماد آرامگاه شمس تبریزی بوده است. استوانه ای شیشه ای را به استعاره از وجود شمس در نظر گرفتیم که اشعار مولانا پیرامون آن متولد میشد. گویی شمس حضوری پنهان است که مولانا بار دیگر بر محور آن متولد میشود، میرقصد و رشد میکند. این المان شفاف در برابر مناره قدیمی خودنمایی نمیکند و دیالوگ مغناطیسی و جذبه ای بین آن دو برقرار است. در بخش بعد به توزیع توده و فضا پرداختیم تا فضاهای عملکردی و رفاهی مورد نظر تامین شود. در توزیع توده و فضا تلاش شد تا کیفیتهای فضایی مختلفی از فضای باز، بسته و نیمه باز به مخاطبان عرضه شود و فضای باز به جریان شهر متصل گردد تا مجموعه دیالوگ بهتری را با شهر برقرار کند. در مسیر ورودی، هزار تویی 7 لایه قرار داده شده که مراتب مختلف سیر و سلوک عارفانه را نشان میدهد و المان و فضای مرکزی بین کتیبه های اشعار مولانا پیدا و پنهان میشود. پس از عبور از این بخش به فضای مرکزی میرسیم که المان در آن قرار دارد. المانی دو سطحی که بخشی از ان پیدا و بخش دیگر آن داخل زمین قرار دارد. مخاطب نزدیکتر که میشود طبقه پایین را میبیند اما راه ورودی برای آن نمیبیند و راهی برای رسیدن به آن جستجو میکند. در سلسله مراتب فضایی پس از فضای مرکزی میتوانیم وارد ایوان شعر شویم که حوض الفبا در مرکز آن قرار دارد. فضایی نیمه باز که عاشقان شعر و ادب پارسی و عرفان را در شب شعرهایش گرد هم می آورد. پس از آن به موزه و نمایشگاه آثار وارد میشویم در موزه، آثاری از خوشنویسی و نسخ خطی وجود دارند. از موزه که بگذریم از مسیر پله پایین میرویم که در ادامه و بخشی از گالری است. تنفسی بین فضای نیمه شفاف بالا و فضای آرامگاه در پایین. در مسیر همچنان فرصتی برای آمادگی ذهن برای ورود به آرامگاه وجود دارد. به طبقه پایین که میرسیم آرامگاه را میبینیم که در داخل استوانه شیشه ای محصور شده که از روی آن آب فیاض به پایین سر میخورد و داخل حوض میریزد و طنین دلنشینی را در فضا ایجاد میکند. نور از بالا به طور متمرکز به پایین می تابد و وضعیت روحانی تری را ایجاد میکند. برای رفتن به کنار مقبره باید از روی حوض آب بگذریم تا به آن برسیم. به بالا که نگاه میکنیم قابی از آسمان را میبینیم که اشعار مولانا در پرسپکتیوی یک نقطه ای به سمت آسمان حرکت میکند و روح را جلا میدهد. در بخش ساخت در قسمتهایی که در بخش محوطه تاریخی قرار داشت سعی نمودیم از پی روسطحی و سازه های سبک استفاده کنیم تا هم سیالیت مورد نظر در بخش طراحی تامین شود و هم به محوطه تاریخی سایت پروژه آسیبی نرسد.
کاربری: فرهنگی
موقعیت: تبریز، خوی، آرامگاه شمس تبریزی
کارفرما: بنیاد میرمیران
تیم طراحی: شهاب احمدی، علی احمدی
گرافیک: هشت استودیو
زیربنا : 2800 متر مربع
وضعیت: طراحی شده
تاریخ: اردیبهشت 92